رادین عشق مامان و بابا رادین عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

عمر دوباره با تو

این روزهای ماو سیزده ماهگی

سلام عزیزترین م پسرگلم این روزها یکم سرم شلوغه وقت نمیکنم که زود زود بیام و روزهای قشنگمون رو ثبت کنم و برای همین مامانو ببخش. عزیز دلم این ماهی که گذشت شما سیزده ماهگیتو پشت سر گذاشتی و شب نیمه شعبان درست مثل پارسال که مریض بودی امسال هم مریض شدی و خیلی نگرانم کردی چون از سر شب تب کردی و تا صبح ساعت ٦ هر کاری کردم تبت قطع نشد دیگه زنگ زدم مامانی اومد رفتیم دکتر گفت علائع سرماخوردگی نداره اگه تا سه روز اینطوری بود باید ازمایش بده که خیلی نگران بودم و برای اولین بار دعا میکردم سرماخورده باشی.درست تا سه روز تب داشتی و بعد خوب شدی البته تو این سه روز بماند که چیا کشیدم هیچی که نمیخوردی انقدر بی حال بودی که فقط بهانه میگرفتیو گریه میک...
23 شهريور 1392

پانزده ماهگی جی جی جون

  سلام فرشته کوچولوی من این ماه که گذشت دوباره ماهه سختی بود و خیلی اذیت شدیم. درست شب عید فطر پنجشنبه 17 مرداد که حسابی تب کردی و سرمای شدیدی خوردی طوری که تا ده روز دوبار تمام داروهاتو تکرار کردیم و خیلی سخت مریض شدی دیگه رسما هیچی نمیخوردی حتی شیر خشک نمیدونم چه ویروسی بود که خوب بشو نبودی و بدتر از اون این بود که تا میخواستی مریض بشی با رامیلا با هم بودیم که اون طفلکی رو هم الوده کردی و اونم بدجور مریض شد. -خوب حالا یکم از اتفاقاته بهترمون برات بگم که چهارشنبه 9 مرداد برای اولین بار با دایی رفتی ارایشگاه و موهاتو کوتاه کردی که وقتی اومدی خونه قیافت خیلی برام جالب بود و احساس کردم بزرگتر شدی -روز 10 مرداد هم بعد از اون هم...
3 شهريور 1392
1